هفت سوال شیطان از ملائکه بعد از رانده شدن از درگاه خداوند! 

بعد از آن که به شیطان امر شد : به آدم سجده کند و آن ملعون سرپیچی نمود و حاضر نشد که در برابر آدم سجده کند فرشتگان با او گفتگو کردند و او را سرزنش نمودند که چرا بر آدم سجده نکردی و باعث رانده شدن خود از درگاه الهی شدی و به این وسیله خود را بدبخت و ملعون خدا و خلایق نمودی؟

شیطان در جواب گفت: من قبول دارم که خداوند هم آفریدگار من است و هم آفریدگار همه موجودات.

او عالم و قادر و حکیم ومدبر است از قدرت و مشیت و اراده او سوال نمیشود.

زیرا وقتی چیزی را ادراه کند فورا همان میشود اما با توجه به اینکه من فرشته مقربش بودم و من را از درگاهش راند هفت س.ال متوجه علم و حکمت او میشود.

ملائکه گفتند: ای ملعون! آن هفت سوال که متوجه علم و حکمت خداوند است چیست؟ شیطان گفت:

✅اول اینکه: خداوند قبل از این که مرا خلق کند می دانست در آینده چه رفتاری از من سر میزند (کفر و شرک و مخالفت با او) پس چرا از اول مرا آفرید؟ و حکمت و خلقت من چه بود؟

✅دوم اینکه: حال که مرا به حکمت و اراده خلق نمود چرا مرا مکلف نمود تا اورا بشناسم و از او پیروی کنم چه حکمتی در تکلیف من بود؟در حالی که نه اطاعت و بندگی و نافرمانی من ضرری به او نمی رسانید.

✅سوم: حال که مرا خلق کرد و به اطاعت از خود وا داشت و من هم او را شناختم و اطاعت نمودم چرا تکلیفم نمود که در مقابل آدم سجده کنم؟ این چه دلیلی میتوانست داشته باشد در حالی که سجده بر آدم بینش مرا نمی افزود؟

✅چهارم: حال که مرا آفرید و به کارهایی فرمانم داد من هم از روی دشمنی و حسد و تکبر سجده نکردم چرا لعنتم کرد و مستحق عقاب دانست و از بهشت بیرونم راند؟چه حکمتی بود که به چنین سرنوشتی دچارم نماید با اینکه نه سودی برای او داشت و نه برای دیگری مگر این که من زیان دیدم در حالی که من هیچ کار قبیحی را مرتکب نشده بودم فقط گفتم من غیر از تو را سجده نمی کنم اطاعت و بندگی و سجده من فقط برای تو است؟

✅پنجم: آنگاه که مرا افریدو به اطاعت ازخود و سجده برآدم واداشت و من هم از سجده بر آدم سرپیچی کردم ازبهشت بیرونم کرد چرا دوباره راهم داد تا با نیرنگ هایم آدم را مغرور کنم و او هم از درخت منع شده بخورد در نتیجه هم من و هم اورا از بهشت بیرون کنند و این کار چه دلیلی داشت در حالی که اگر دوباره به بهشت راهم نمی داد آدم برای همیشه در انجا می ماند و از مکر و حیله من در امان بود.

✅ششم: بر فرض که مرا آفرید و دستور هایی درباره بندگی و شناخت و اطاعت از خود برمن داد و من سرپیچی کردم و تا قیامت میان ما دشمنی پدید آمد چرا بار دیگر مرا بر او و فرزندانش چیره ساخ به گونه ای که من و اولادم آنان را ببینیم ولی آنان منو اولادم را نبینند؟

چرا باید مکرو حیله های من در آن ها اثر کندولی قدرت و قوت ایشان در منو اولادم اثر نکند؟برای این کارش چه حکمتی نهفته بود؟

درحالی که خداوند آنان را بر فطره اسلام و خداشناسی خلق نمود و ایشان مطیع و فرمان بردار بودندن.

اگر من برآن ها مسلط نبودم برای ایشان بهتر و موافق حکمت و اراده خداوند بود.

✅هفتم: گیرم که من همه کارهای خود را بپذیرم و به نافرمانی های خویش اعتراف کنم چرا وقتی من گفتم:خدایا! مهلتم بده تا روز قیامت خداوند فرمود: تورا مهلت دادم تا روز معلوم و حرف من را قبول فرمود و من را مهلت داد؟

دراین مهلت دادن چه حکمتی بود؟ چرا بعد از آن قضایا من را هلاک نکرد؟

اگر بعد از آن که مرا از بهشت راند نابود می کرد و برای همیشه همه ی آفریده ها از دست من راحت میشدند و دیگر شر و فسادی در عالم واقع نمی شد.

سپس آن ملعون گفت آیا اگر همه هستی در خیر بود بهتر نبود تا اینکه خیر و شر مخلوط هم باشند؟اگر من نبودم شری در عالم نبود و عالم یکپارچه خیر بود. 

آن ملعون در اخرین مناظرش گفت: دلیل و حجت من بر مخالفتم با حضرت آدم علیه السلام و سجده نکردنم این است جواب من را بدهید. اما ملائکه نتوانستند جواب اورا بدهند.

اما در بعضی از روایات آمده است که: خداوند به ملائکه وحی نمود که در جواب ابلیس بگویند: اینکه تو (شیطان) گفتی من در مقابل خدا تسلیمم و قبول دارم که خدا هم خالق من و هم خالق همه مخلوخات است را دروغ میگویی زیرا اگر راست گو بودی یقین داشتی که من خدای همه جهانیان هستم و تمام کارهای من از روی حکمت است و کسی نباید از من بپرسد در حالی که من از همه خلایق سوال میکنم. 

(لا یسعلو اما یفعلو و هم یسعلون) 

                •┈••✾????????????✾••┈•

نظرات شما عزیزان:

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: